تاريخ : دو شنبه 26 مرداد 1394برچسب:, | 17:26 | نويسنده : سیدمحسن صباغ

 

از کویر آمده ام؛

چشمم از خاطره ی ریگ پُر است؛

ابر من باش و دلم را بتکان ...



برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 26 مرداد 1394برچسب:, | 17:23 | نويسنده : سیدمحسن صباغ

http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_files/58/171879/matalebeziba/huge.matalebeziba.ir.jpg
بعد از رفتنت از خدا خواستم
فراموشی بگیرم
شاید از غصه ها جدا گردم
و
اجابت شد!
حال
گاهی می روم
چای می ریزم
و می نشینم همان جای همیشگی
برای سرکشیدن خستگی ها،
نگاهم می افتد
به دو استکان چایی که پشت
این حواس پرتی
برای تو و خودم
ریخته ام!
و
تو نمیدانی
که
این فراموشی لعنتی
هر روز چطور
می کـُشـَدم
(مهرداد حبیبی)

 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 26 مرداد 1394برچسب:, | 17:20 | نويسنده : سیدمحسن صباغ

پروردگارا 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

     

 

یادم باشد حرفی نزنم به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم دل کسی بلرزد 
خطی ننویسم آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

 


برچسب‌ها:
صفحه قبل 1 صفحه بعد